يادداشت پايگاه خبري تحليلي پيرغار؛
“آيا شروع اين حادثه از طرح سعيد امامي بود يا از منتشر کننده آن؟ قصه مثل آن کسي شده که خانه اش را دزد زده بود و همه آمده بودند از صاحب خانه و معمار و بنا و آهنگر و بقيه را مقصر ميشناختند . صداي مالباخته در آمد که با انصافها يک نفر هم دزد را مقصر بشناسد.”

توضيح عکس: محمد قوچاني نويسنده مشهور روزنامه هاي زنجيره اي همان زمان فاش ساخت خطر اين ريسک (انتشار نامه مجعول منتسب به سعيد اسلامي) به اندازه اي بود که سعيد حجاريان صلاح را در آن دانست که چنين بازي خطرناکي را به موسوي خوئيني ها بسپارد
حال به صورت کوتاه سعي در پاسخ به شبهه اين دوست عزيز داريم:
?- طرح “اصلاح قانون مطبوعات” بر خلاف ادعاي روزنامه هاي زنجيره اي مخالفت با آزادي بيان نبود بلکه اين قانون درصدد برخورد با غوغا سالاراني بود که مطبوعات را کم هزينه ترين پايگاه براي دروغ پراکني و شبيخون به شخصيت هاي نظام مي دانستند.
قانون اصلاح مطبوعات ديگر اجازه نمي داد انتشار قصه ها و روياهاي ساختگي افرادي چون “اکبرگنجي” در مطبوعات وابسته، بدون هيچ پشتوانه مستدلي تحت عنوان “عاليجنابان خاکستري و عاليجناب سرخپوش”، کليت نظام و امنيت ملي را با ادعاهاي بي اساس قرباني اهداف حزبي کند.
?- آنچه به عنوان سند محرمانه وزارت اطلاعات با تيتر درشت “سعيد اسلامي پيشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است” در صفحه اول روزنامه سلام چاپ شد يک سند سرقتي و جعلي است.
يونسي وزير اطلاعات دولت اصلاحات تاکيد کرده بود اين نامه مربوط به سعيد امامي نبوده بلکه توسط از حوزه مشاورين وزير خطاب به وزير ارسال شده است. (نامه هيچ ارتباطي با مجلس نداشته است.) همچنين موضوع نامه نير مربوط به قانون مطبوعات نبوده است.
بنا به گفته وزير روزنامه سلام با حذف صدر و ذيل نامه به استفاده ابزاري از آن براي اهداف جناحي و سياسي نموده است.
يونسي همچنين عمل روزنامه سلام را يک سرقت تلقي مي نمود و انجام آن توسط اصلاح طلبان را نادرست مي دانست.
?- توقيف يک روزنامه با شکايت وزارت اطلاعات و مجلس (دو نهاد قانوني بر گرفته شده از راي مردم) يک موضوع حقوقي بود که تجديدنظرطلبان آن را به يک موضوع سياسي تبديل کرد تا به اصطلاح خودشان اصولگرايان را از صحنه سياسي حذف کنند.
احزاب چپ که به گفته محمدخاتمي رييس جمهور وقت هر روز يک بحران براي او مي افريدند با کشاندن مطالبات جناحي خود به ميان مردم براساس استراتژي فشار از پايين از دانشجويان سو استفاده کردند.
?- آيا فتنه انگيزي و به آتش کشيدن اموال مردم و بيت المال توسط آشوبگران آن هم در زمان امتحانات دانشگاه راه حل مناسبي براي حذف يک جريان سياسي توسط تجديدنظر طلبان بود؟
آيا کشته سازي و انتشار مطالب کذب و تههيج کننده توسط روزنامه هاي زنجيره اي اقدام مناسبي براي تسويه حساب سياسي جريانات سياسي با مخالفانشان بود؟
?- رهبر انقلاب در سخنان خود در فتنه ??تير?? با خودي خواندن جريانات اصلاح طلب و اصولگرا مي فرمايند:” آقايانى که سردمداران خطوط سياسى و گرايشهاى سياسى هستيد، حالا برسيد به اين حرفى که ما مىگوييم شما خوديها وقتى سر قضاياى بيهوده اينطور با هم درگير مىشويد، دشمن سوءاستفاده مىکند؛ بفرماييد، اين يک نمونه؛ ديديد دشمن چطور استفاده کرد؟! ديديد دشمن چگونه نيش خود را زد؟! اين مسائل را کنار بگذاريد.
البته ما اصرار نداريم که همه يک طور فکر کنند؛ اما براى کار سياسى و درگيرى سياسى، حدّى قائل شويد و خطّ قرمزى بگذاريد. بىحساب و کتاب با هم مبارزه نکنيد که آنقدر مشغول شويد که به دشمن اجازه دهيد اينطور بيايد و داخلِ اين ميدانها بشود. سرِ اين قضيه قانون مطبوعات و سرِ قضاياى گوناگون ديگر، چه جنجال و چه دعوايى به راه افتاد! همهاش مسائل خطّ و خطوط! براى چه؟ براى اين که قانونى در مجلس تصويب مىشود! من به يک جريان سياسى خاص اشاره نمىکنم؛ خطاب من به همه است. براى من، آن خطّ و اين خط و هر خطّ سياسى و سليقه سياسى ديگر، تفاوت نمىکند. براى من، مناط و ملاک، راه خدا و راه امام و راه اسلام و حفظ کشور و رعايت مصالح مردم و حفظ آينده کشور مطرح است. براى من فرقى نمىکند که فلان کس متعلق به خطّ «الف» است، فلان کس متعلّق به خط «ب» است. من به همه عرض مىکنم؛ شما هم هشيار باشيد.”
منبع:دانا